زندگی نامه و سیره عملیمطالب اسلامی و مذهبی

زندگینامه آیت الله قاضی (ره) – قسمت آخر

برگ آخر پیرامون زندگینامه سید علی آقا قاضی (ره)

زندگینامه آیت الله قاضی (ره)
زندگینامه آیت الله قاضی (ره)

این زندگینامه آیت الله قاضی (ره) هست ، بزرگ مردی عاشق که چهل سال پشت درب ماند و در زد و جز خدا را نخواند و نخواست و در نهایت نیز به محبوب خویش رسید.

چهل سال پشت درب ماندن و در زدن و نا امید نشدن و از تمام هستی خویش برای رضای محبوب گذشتن و … کار هر کسی نیست!

سال ها ماندن در پشت درب از آیت الله قاضی (ره) عارفی کامل و واصل ساخت و باعث شد تا شاگردانی تربیت نماید که هر کدامشان از عارفان و اولیاء خدا و مردان بزرگ الهی شدند.

شاگردانی تربیت کرد که همچون استاد خویش ، جز خدا چیز دیگری طلب نکردند و از دو دنیا برای رسیدن به محبوب خویش گذشتند ، و درس استقامت را از وی به بهترین شکل ممکن فرا گرفتند.

استقامت ، طلای وجود آدمی را جلا می دهد!

دلیل به تأخیر افتادن فتح باب در زندگینامه آیت الله قاضی (ره)

آیت الله نجابت (ره) در مورد دلیل به تعویق افتادن فتح باب آقای قاضی می گوید :
« کسی که خداوند جل و علا مرتبه ی علم را به او عطا فرمود و قلبش را به این علم منور کرد که در پشت وضعیت فعلی بشر ، وجودی است که از هر جهت غنی است و شخص به او از هر جهت محتاج است ، اگر در این معنی خوب ماند و با آن خوب تمرین کرد تا ملکه وجودش شد ، حقیقت این شخص علمش می شود ، وقتی حقیقت و سرّ این شخص علمش شد ، فاصله اش با حضرت حق جل و علا کم می شود و این در واقع همان وصل است . »

آن جا که خداوند می فرماید :
و نَحنُ أقربُ الیه مِن حَبلِ الوَرید (سوره ق ، آیه ۱۶)
و یا
ما یکونُ مِن نَجوی ثلاثهٍ إلُا هو رابِعُهُم و لا خَمسَهٍ الاهم سادسهم و لا ادنی من ذلک و لا أکثر الا هو معهم أین ما کانوا (سوره مجادله ، آیه ۷)
یعنی چون شخص به این علم متحقق شد و سرّش همان علم شد ، نور پروردگار این فاصله و حجاب ها را از میان بر می دارد و این شخص با ساحت قدس ربوبی متصل است .

امیرالمومنین (ع) می فرمایند :
« فاصله بین شخص و حضرت رب العزه کلمه لا اله الا الله است مخلصاً ، و تمرین در این علم از وضع جهل و بچگی می کاهد و نور حضرت رب العزه در کالبد آدمی در می آید ، و این طرف وصل می شود ، هر چند پرده از او برداشته نشده باشد و هر چند خود نسبت به مقام خودش آگاهی نداشته باشد . »

محبوب است که محب را به دنبال خود می کشاند و اوست که می خواهد آیت الله قاضی ناقص نماند ، بلکه به مقام کملین برسد.

چهل سال پشت در نگش می دارد تا در آن چهل سال ، حجاب ها و پرده ها را یک به یک از میان بردارد تا فاصله ای بین او و قاضی نماند ؛ او می خواهد از قاضی انسانی کامل بسازد.

و قاضی مرد راه است ، او هم انسانی نیست که بخواهد به اندک ملامت و تلخی و سختی از میان به در رود که مقصدی عالی را در پیش دارد .

گـــر تـــیر بـــارد در کــوی آن ماه
گـــــردن نهــــــادیم الحکـــــم لله

حـافظ چه نالی گر وصـل خواهی
خـون بــایدت خورد در گاه و بیگاه

غبار آخر شد

از آیت الله نجابت (ره) نقل شده است که :
« ایشان در سال های آخر عمرشان طالب تجرد از صورت بودند و این معنی هم نصیب ایشان شد و نه تنها نصیبشان که ملکه و مقامشان شد ، یعنی آن چه به حسب طاقت بشری می توان به آن رسید ، خداوند عزیز ایشان را در آن مقام قرار داد . »

ایشان در مورد معنای تجرد فرموده اند :
« اگر خود خدا متصدی شناسایی انسان شد ، شخص از عالم صورت عبور می کند ؛ یعنی الان می داند و یقین دارد که خدا هست ، لیکن در اثر صور ؛ اما وقتی خداوند خودش را شناساند ، آن وقت به آن ساحت قدس ربوبی می رسد ؛ آن جایی که فوق مکان و زمان است ، و برای او واضح می شود که خلق کردن خدا سرسوزنی بر دارایی خدا افزوده نکرده و سرسوزن از خدا  چیزی نکاسته ، آن جایی که اصلا خلقی وجود ندارد «کان الله و لم یکن معه شیء و الان کما کان» هر چه هست از آن ساحت ربوبی است ، دیگران صورتند ، اشراقند ، فیضند ، می فهمد که صور ، سراب است !

می فهمد که شخص هر چقدر محترم است به واسطه اضافه اش به پروردگار است ، یعنی الان پروردگار همه را راهبر و همه را معطی است و غایت الامر مردم مال خودشان می پندارند ، بنده به جایی می رسد که خداوند را در عین این که در اسماء و صفات می بیند ، دیگر خود اسماء و صفات را نمی بیند و قهراً خلقی در بین نمی بیند ، خدا را می بیند والسلام .

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

یعنی اگر خداوند متصدی آدم شد برای شناختنش ، اصلا دیگر جهت خلقی خلق نزد او قیمتی ندارد ، و جز خدا همه را سراب می بیند و می بیند هنگامی که ساحت قدس ربوبی بود و هیچ موجودی نبود دیدنش نه از باب توهم و تخیل بلکه به شهود حق است ؛ یعنی حق ، حق را می بیند . »

بِکَ عَرفتُک و اَنتَ دَلَلتنی عَلیک و دَعَوتَنی اِلَیک و لَولاَ اَنتَ لَم اَدرِ ما اَنت

روز هـــجران و شـــب فرقت یـــار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

صبح امــــید کـــه بد مـــعتکف پـــرده غیب
گــــو برون آی کـــه کــار شب تار آخر شد

آن پریشــــانی شب هـــای دراز و غم دل
هــــمه در ســایه گیسوی نگـــار آخر شد

بــــاورم نیست ز بــــد عهدی ایــــام هنوز
قــــصه غصه کـــه در دولت یـــار آخـر شد

ســــاقیا لطـــف نمودی قدحت پـر می باد
کــه به تدبیــــر تو تشویش خمار آخـر شد

بـعد از این نور به آفـاق دهم از دل خویش
کــه به خــورشید رسیدیم و غبار آخر شد

آن چه هست می باید دید

و راستی آیت الله قاضی کجا و ما کجا ؟!
فاصله ما با او چقدر است ؟!
ما که هر کجا قدم می نهیم ، ظلمت اندر ظلمت است و با هر که همنشین می شویم ، غفلت اندر غفلت .

ما دل به چه خوش کرده ایم و به دنبال چه معشوقی می گردیم و او به دنبال چه می گشت که جیفه مردار دنیا را و بلکه دو عالم را  به یک باره از دل تنگ برون کرد تا جای معشوق باشد ؟

و او مگر خدای خود را چگونه شناخت که یک چشم به هم زدن غافل از آن ماه نشد تا از قفس تن پرید و در کنار قدسیان که نه ، بلکه « فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر » جایگاهش شد ؟
او از توحید چه درک کرد که ما را قدرت بر درک آن نیست !

آری !
باید رفت و رسید ، باید شتاب کرد که دور فلک درنگ ندارد و این حرف ها در قالب گفت و شنود در نمی آید . باید به عهد “الست بربکم” وفا کنیم و “بلی” بگوییم تا پس از “اوفوا بعهدی” ، “اوفوا بعهدکم” آید، حتی اگر بعد از چهل سال باشد که او با وفاترین است.

نـتـوان به خـــدا رسید از گفت و شنید
زین می نچشید آن که ریاضت نکشید

لب بایــــــد بست و گوش بایــــــد آکند
القصـه که آن چه هست می باید دیـد

قسمت‌های دیگر از زندگی نامه آیت الله قاضی (ره):

( عطش ، انتشارات شمس الشموس )

بررسی کلی

امتیاز کل

آیت الله قاضی پس از چهل سال مجاهده و سیر و سلوک موفق به فتح باب شد و این تاخیر در فتح باب ، آیت الله سید علی آقا قاضی را تبدیل به یک عارف کامل نمود .

User Rating: ۴.۹۲ ( ۱ votes)

تیم تحریریه دلدادگان

این مقاله توسط اعضای تیم تحریریه دلدادگان منتشر شده است. در سایت مذهبی دلدادگان تلاش می‌کنیم تا انواع موضوعات اسلامی و مذهبی و مطالب آموزنده و جالب دینی را به شما ارائه دهیم.

نوشته های مشابه

‫۷ دیدگاه ها

  1. واقعا عالی بود. کاملا نا امیدم با اینهمه گناه می خواهیم چه کنیم؟ راه سخت و دشواره و ما حتی توان پا گذاشتن در این راه رو هم نداریم.

    1. این احادیث را به خودم میگم که شاید یک تلنگری برام باشه

      امیرالمومنین (ع):
      عجب دارم از کسی که از رحمت خدا نا امید می شود و حال آن که محو کننده ی گناهان را در اختیار دارد.
      از حضرت پرسیده شد: محو کننده ی گناهان چیست؟
      فرمودند: توبه و استغفار و نیز فرمود: خود را با استغفار معطر و خوشبو سازید تا بوهای بد گناهان، شما را رسوا نکند.
      (عین الحیوه، صفحه ۱۸۷)

      رسول خدا (ص):
      توبه دری دارد که پهنای آن به اندازه وسعت مشرق تا مغرب است و تا خورشید از مغرب طلوع نکند، این در بسته نمی شود.
      (نهج الفصاحه، صفحه ۱۷۷)

  2. سلام بقاضی سلام به رهروان راه قاضی
    بار الاها تو خودت هدایتم کن و لاغیر اگر صبر میدهی آن تو هستی اگر استقامت میدهی آن تو هستی پس همه هستی تو هستی
    بنظر من اگر آقای قاضی را چهل سال پشت در نگه داشت خدا وند بسیار به او لطف نمود و او را دوست داشته از مراقبت ایشان و از مراودت ایشان خوشش می آمده
    همین طورکه این مرد بزرگ در دوستی با پروردگار محکم ایستاده در مقابل پروردگار هم او را متقابلا دوست داشته و میخواسته که دوستش به او توجه داشته باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا