معنای صدق چیست و صدیق چه کسی است؟

صدق ، از مقدمات ضروری جهت سیر و سلوک و تذهیب نفس می باشد که سالک الی الله جهت رسیدن به مقصد به آن نیاز دارد.

معنای صدق این است که انسان در تمام اعمال، نیت، کارهای خویش و … راستی را رعایت نماید و فردی که این گونه باشد و در واقع صدق به عنوان ملکه برای او حاصل شده باشد را صدیق می گویند.

امام صادق (ع) فرمودند: هر کس راستگو باشد، عملش پاکیزه مى شود و رشد مى کند. (مَن صَدُقَ لِسانُهُ زَکى عَمَلُهُ)

صدق را بشناسیم و صدیق باشیم

خدای تعالی درباره ی صدق می فرماید:
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقوُا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ» (سوره ی توبه آیه ی ۱۱۹)
ای مومنان تقوای الهی پیشه کنید و با راستگویان باشید.

«صدق» در لغت به معنای راست گفتن و وفای به عهد است، ولی در اینجا به معنای راستی در گفتار و در نیت و در تصمیم و هم در وفای به عهد و پیمان و نیز در همه حالات زندگی است، و صدیق کسی است که در همه ی این موارد که ذکر شد صدق به عنوان ملکه برای او حاصل شده باشد و در هیچ جا عین و اثری از ناراستی در او نتوان یافت.

عالمان و دانشمندان گفته اند: اگر کسی چنین باشد خواب‌های او نیز همه راست و درست و خود مصداق:
«رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ» (سوره ی احزاب آیه ی۲۳) (آنان مردانی هستند که عهد و پیمانی را که با خدا بسته اند به مرحله ی صدق رسانیدند) خواهد بود.

و خداوند صدیقان را با پیامبران و شهیدان در یک ردیف ذکر فرموده است که می فرماید:
فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ (سوره ی نساء آیه ی ۶۹)
پس آنان با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده یعنی انبیاء و صدّیقان و شهیدان و صالحان هستند.

و پیغمبران بزرگی مانند ابراهیم (ع) و ادریس (ع) را به عنوان صدّیق معرفی می‌کند و می فرماید:
«اِنَّهُ کانَ صِدّیقاً نبیّاً» (سوره ی مریم آیه ی ۴۱)
آن بزرگوار پیامبری صدّیق بود.

درباره ی برخی پیامبران نیز فرموده است:
«وَ جَعَلنا لَهُم لِسانَ صِدقٍ عَلِیّاً» (سوره ی مریم آیه ی ۵۰)
و ما قرار دادیم برای آن‌ها زبانی راست‌گو و بلند مرتبه.

و چون راستی و صداقت نزدیکترین راه به هدف می‌باشد کسی که در راه مستقیم، سیر و سلوک کند کامیاب ترین افراد در راه رسیدن به مقصد خواهد بود ان شاء الله.

(«اوصاف الاشراف» خواجه نصیرالدین طوسی، انتشارات حضور، صفحه ۳۳)