معرفی کتاب ذهن بی حصار

هر کدام از ما یک نابغه منحصر به فرد است. هوش ویژه‌ای که خداوند در درون هر کدام از ما نهاده است را بیابیم و بر اساس آن مسیر جدیدی را بپیماییم.

متاستفانه شما هم یک ژن خوب دارید! :)

اگر همان راهی را برویم که همیشه می رفتیم، به همان جایی می رسیم که همیشه می رسیدیم، و البته اگر همان گونه بیاندیشیم که همیشه می اندیشیدیم، به همان راهی می رویم که همیشه می رفتیم.

کتاب ذهن بی حصار تلنگری است برای عبور از حصارها و مرزها برای پیشرفت و کشف سرزمین های جدید

معرفی کتاب ذهن بی حصار

همه دوست دارند حالشان خوب باشد. زندگی‌شان شاد و شیک باشد، عاشق شوند و روابط عاطفی‌شان معرکه باشد، اندامی جذاب داشته باشند پولشان از پارو بالا برود و محبوب و محترم باشند و با خدا رابطه ای عمیق و آسمانی داشته باشند.

دلشان می‌خواهد چنان مشهور باشند که وقتی وارد جمعی می‌شوند حاضران مثل دریای سرخ که به فرمان حضرت موسی دو تکه شد، برایشان راه باز کنند.

این‌ چیزها را همه دوست دارند. کار سختی نیست که بخواهی زیبا، پولدار، موفق، محترم بودن را دوست داشته باشی! دوست داشتن این جور چیزها راحت است. اما چگونه؟!

اگر همان راهی را برویم که همیشه می رفتیم، به همان جایی می رسیم که همیشه می رسیدیم و البته اگر همان گونه بیاندیشیم که همیشه می اندیشیدیم، به همان راهی می رویم که همیشه می رفتیم.

نمی شود زندگی، عشق، ثروت و تعداد فروش را خواست اما همان ذهن و ذهنیت همیشگی را داشت. با خشک اندیشی و کهنه اندیشی همان راهی را می رویم که همیشه می رفتیم.

زندگی شخصی ما، سازمان ما و کشور ما نیازمند تفکر باز و اندیشه باز است. پنجره ذهن فرو بسته خود را بگشاییم و بگذاریم نسیمی «متفاوت» در ذهن ما جاری شود.

کتاب ذهن بی‌حصار تلنگری است برای عبور از حصارها و مرزها برای پیشرفت و بهبود ملموس و کشف سرزمین های جدید.

متن کتاب ذهن بی حصار

بخش هایی از متن کتاب ذهن بی حصار جهت مطالعه و اطلاع از محتوای این کتاب ارزشمند در ادامه بیان می شود:

پدیده حماقت جمعی آگاهانه

انسان مسئول است، اگر می دانیم باید بگوییم، و اگر نمی دانیم بگذاریم آن ها که سخنی دارند، آزادانه مطرح کنند .

خداوند به وضوح فرموده است که گوش، چشم و دل، همه مسئول اند. یعنی جزء جزء و بعد بعد انسان مسئول است. اگر می دانیم که باید بگوییم و اگر نمی دانیم، بگذاریم ان ها که سخنی دارند آزادانه (چه آزادی قبل از بیان و چه آزادی بعد از بیان) سخنشان را مطرح کنند. جهان این گونه بهتر خواهد شد.

سندرم دگماتیسم اکتسابی

«بیل گیتس» خالق مایکروسافت و یکی از دو ثروتمند جهان در زمانی که مدیر عامل شرکت مایکروسافت بود، سالی دو بار برای یک هفته تمام به جایی دور از دفتر کارش می رفت و تنها به مطالعه مطالب گوناگون می پرداخت و به ایده های جدید و آینده اش فکر می کرد.

او نام آن دو هفته را «هفته تفکر» گذاشته است. چرا؟ محققان می گویند وقتی انسان فکر می کند در حوزه ای تخصص زیادی دارد، فکرش بسته می شود و منجر به اثری می شود که نامش را «دگماتیسم اکتسابی» یا به تعبیری «خشک اندیشی کسب شده» گذاشته اند.

تفکر باز می گوید اگر می خواهید در دام خشک اندیشی اکتسابی نیفتید، ساز و کاری را فراهم کنید تا تمام ایده ها چه از بیرون یا از درون خود، سازمان یا جامعه تان بجوشد.